فرشته کوچولو ...

سوغاتی

آتریای عزیزم، امروز مامان فاطی و بابا فرضی اومدن و من و تو و بابایی رفتیم دنبالشون فرودگاه البته 2 ساعتی معطل شدیم و بعد که اومدن دیدیم برای این بود که کلی سوغاتی برای تو وروجک آورده بودن . رسیدیم خونه با کلی ذوق و شوق چمدونها رو باز کردیم و 2 تا چمدون لباس برات آوردن که اینقدر خوشگلن دلم می خواد زودتر بیای و هر روز یکیشون رو تنت کنم . اینقدر زیادن که فکر کنم اگر هر روز هم یکیشو تنت کنم باز هم بعضی هاشونو کوچیکت بشه و نشه بپوشیشون . خلاصه که کلی ظرف و قابلمه کوچولو و لباس و کیف و کلاه و کفش و ............. هزار تا چیزز دیگه برات آوردن و کلی هم بافتنی که خود مامان فاطی برات بافته که فردا باید تو کمدات جاشون بدم عروسکم . بابا فرضی هم یه گردنبن...
12 آذر 1390

سونو آخر ..

سلام فرشته کوچولوی مامان دیروز رفتم دکتر و سونوی آخر رو انجام دادم . دیروز ما تو هفته 36 و 6 روز بودیم و وزن تو 2.200 بود . دکتر گفت تا موقع زایمان به 3.200 می رسی ولی بازم خیلی توپولی نمی شی و نرمال هستی ولی از همه شرایط خیلی راضی بود عزیزم . گفت که کاملا چرخیدی و سرت تو لگن قرار گرفته و دهانه رحمم هم 1 سانتی متر باز شده و این نشون دهنده اینه که داریم به اومدنت نزدیک می شیم عزیزم . من و بابایی صورت خوشگلت رو دیدیم . اینقدر ملوس و قشنگ بود که نمی تونستم جلو خوشحالی و خندم و بگیرم . یه دماغ کوچولو با لبها و چونه برجسته ... نمی دونم به دنیا بیایی هم همینطوریه یا نه ولی خیلی دلم می خواد زودتر ببینمت و دارم همش روزشماری می کنم . مامان...
10 آذر 1390
1